کد مطلب:106653 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:147

نامه 029-به مردم بصره











[صفحه 770]

از نامه های امام (ع) به اهل بصره: غبث عن الشیئی و غبته: هر گاه به چیزی توجه نكند و از آن آگاهی نیابد. مردیه: هلاك كننده جائره: منحرف از راه راست منابذه: مخالفت كردن و دور انداختن بیعت و، وفا نكردن به عهد (شما خود می دانید كه رشته عهد و پیمان را از هم گسستید و با كارهای ناشایسته با من دشمنی و مخالفت كردید و من از گناهكارتان درگذشتم و از فراریتان شمشیر را برداشتم و آنها به طرف من آمدند، پذیرفتم و از تقصیرشان گذشتم، اما اگر تباهكاریها و اندیشه های نادرست برخلاف حق شما را به سوی دشمنی و مخالفت من براند، آگاه باشید منم كه اسبان خود را نزدیك آورده و پالان بر شتر سواری خویش می نهم، و اگر مرا به آمدن به جانب خودتان ناچار كنید، با شما چنان كارزاری بپا كنم كه جنگ جمل پیش آن، مانند لیسیدن لیسنده (بسیار كوچك) باشد، با این كه من بر فضیلت و بزرگی آن كه از شما پیروی كرد. آگاهم و حق آنكه را كه نصیحت و خیرخواهی كرده می شناسم، در حالی كه به خاطر متهمی به شخص خوب تجاوز نمی كنم و پیمان شخص باوفا را نمی شكنم) امام (ع) در اول این نامه گناهان مردم بصره را به آنان خاطرنشان كرده تا اگر بخواهد آنان را مجازات كند حج

ت داشته باشد و اگر عفو كند جلو چشم آنان را بگیرد، واژه ی حبل را كه به معنای ریسمان است، استعاره از بیعت آنان با خود و لفظ انتشار را استعاره از پیمان شكنی آنها آورده است وجه استعاره ی نخست آن است كه بیعت مهمترین سبب جمع آوری مردم و نظم دادن به امور آنها و وسیله ای است كه آنان را به سوی خشنودی خداوند می كشاند چنان كه ریسمان آنچه را كه به آن بسته است مرتب نگهداری می كند، وجه استعاره ی دوم واضح و روشن است. ما لم تغبوا عنه، در این جمله به منظور اتمام حجت، اشاره می كند به این كه آنچه انجام داده اند از پیمان شكنی و مخالفت با آن حضرت با آگاهی و هوشیاری بوده است، و پس از آن كه گناهشان را به آنان گوشزد فرموده اموری چند در مقابل آن برشمرده است كه حكایت از بزرگواری وی نسبت به آنان می كند و آن امور عبارتند از عفو و گذشت از گناهكارشان، و برداشتن شمشیر از آنان كه فرار كنند و بگریزند و پذیرفتن كسی از آنها كه به سوی او روآورد و طلب رضایت كند، و پس از این همه رافت و رحمت، آنان را بیم می دهد كه اگر بخواهند به فتنه انگیزی خود برگردند، آماده است كه با آنان بجنگد و برایشان چنان جمله ای وارد كند كه واقعه ی جنگ در برابرش كوچك شمرده

شود. فان خطت بكم...، كلمه خطو به معنای گام برداشتن استعاره از آن است كه امور هلاكتزا و اندیشه های سفیهانه ی ستیزه جویشان برای دومین مرتبه آنان را به جنگ و مخالفت با وی بكشاند، وجه تشبیه این سوق دادن به گام برداشتن آن است، همچنان كه قدم زدن، صاحبش را به هدفش می رساند، این امور نیز او را به این مخالفت می رساند و شرط مقدر در این مورد این است: اگر شما به مخالفت با من برگردید، من برای قیام در مقابل شما آماده ام. نزدیك كردن اسبها و پالان گذاشتن بر شتر، كنایه از آمادگی وی برای حمله بر هراس انداختن آنان در مقابل مخالفت و بیعت شكنی با آن حضرت همین اعلام آمادگی وی كافی است و نوبت به حمله كردن نمی رسد زیرا ممكن است وقتی كه اعلام آمادگی را شنیدند و فهمیدند، توبه كنند و برگردند، پس به این دلیل بود كه اخطار به حمله كردن بر ایشان را مشروط به هنگامی فرمود، كه وی را مجبور كنند تا به سوی آنان حركت كند و با آنها بجنگد و این در صورتی است كه معلوم شود كه كار درست نمی شود مگر به تاختن بر آنان كه ضرورت حفظ دین او را بر این امر ناگزیر كرده است و این كه در توصیف چنین جمله ای فرموده است: واقعه ی جنگ جمل در مقابلش مانند یك لیس

زدن لیسنده است كنایه از شدت حمله می باشد و وجه این تشبیه حقارت و ناچیزی واقعه ی جنگ جمل نسبت به این حمله است. پس از آن كه آنان را از كیفر و عقوبت بیم داده، مطلبی را خاطرنشان فرموده است كه مایه ی خوشحالی و امیدواری می باشد، و آن عبارت است از پذیرفتن و اعتراف به فضیلت و برتری آنان كه مطیع هستند و كسانی كه خیرخواه و نصیحت كننده می باشند، و نیز چنان نیست كه كیفر گنهكار را بر بی گناه وارد كند و در عوض عهدشكنان، وفا كننده ی به عهد را مجازات كند. این امیدواری را داد تا موضعگیری او بر آنان سخت به نظر نیاید و از رحمت او مایوس نشوند كه باعث دوری آنها از وی شود و این كار ایشان را به فساد بیشتری بكشاند.


صفحه 770.